یاسین جونیاسین جون، تا این لحظه: 13 سال و 18 روز سن داره

عشق مامان و بابا

دل نوشته های مامان برای تولد یاسین جون

شکفته شدن گل مهر وجودت در پر مهرترین ماه سال که مهرش را به شکوفا شدنت مدیون است زیبا ترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت آرزومندم. عزیزم .زیبا ترین لحظه زندگیم را صرف با تو بودن میکنم و شکفتن زیباییت را در روز 3 اردیبهشت زیبا ترین ماه سال را تبریک میگم که تو تنها بهانه زندگیم هستی که تو با امدنت تمام خوبیها را اوردی . چه لطیف است حس اغازی دوباره................................ و چه زیباست رسیدن دوباره به روز اغاز تنفس................. و چه اندازه شیرین است امروز.................................... .....................روز میلادتو.. روز تو.....روزی که تو اغاز شدی ×××××...
7 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

عزیز دلم بعد از ظهرها میارمت بیرون با بچه ها وخرگوش هات بازی میکنی و خیلی دوست داری که با بچه ها توب بازی کنی. ...
1 ارديبهشت 1392

مهمونی خونه مانی جون

دلیل بودن من سلام پسر ناناز مامانی الان که این مطالب رو برات مینویسم ساعت ١٢:٥٥ نصف شب هستش و تو خوایی . امروز من تعطیل بودم وتا دیر وقت خوابیدیم چون شب قبل دیر خوابیده بودیم .و ظهر رفتیم خونه مانی جون تا سری بهش بزنیم و تا شب اونجا بودیم و خوش گذشت و تو کلی. با مانی بازی کردی وهمش بغلش میرفتی وبوسش میکردی و خودت وبراش لوس میکردی.و کلی برامون شیرین کاری کردی وما رو خندوندی .از ظهر نخوابیده بودی وشب ساعت ١١ دیگه خودت بالشت اوردی و خوابیدی..و ما هم تو رو همینجوری بغلت کردیم و اوردیم خونه و رو تختت گذاشتیم و لالا کردی عزیزم . خوابهای قشنگی ببینی فرشته مهربون من
1 ارديبهشت 1392